سلماسلما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

دلبر مامان

به نام خالق یکتا

 

 

فرشته ی کوچولو اسمتو را سلما گذاشتم

 

 که معنای آن دلبر‚ دلارام ‚ یار ‚ همدم

 

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی است

 

که خداوند من را لایق آن دانست.

 

دو سالگیت مبارک

    منت بر سر تقویم گذاشتی بهار را خجالت زده کردی خرداد را سرافراز و عدد 15 را   تا ابد شرمنده وجود نازنینت کردی      امسال تولدت فامیل را برای شام دعوت کردم خیلی خوشحال بودی کلی رقصیدی همیشه خوش باشی عزیزم     بعد شام کیک برده شد         هر چی عشقه با نگینش    هر چی خوب بهترینش   آسمونها با زمینش   غم دنیا کمترینش   از خوشیهابهترینش   زندگی صد آفرینش   همه تقدیم تو باد   ...
15 خرداد 1393

تمام هستیم

به خاطر حضورت درکنار من   به خاطر حس مادرانه ای که تو به من بخشیدی   به خاطر روح لطیف و پاکت چرا که لمس تو لمس تمام زیبایی هاست   به خاطر لبخند زیبایت و آفرینش تمام لحظه های شیرین و ناب زندگیم    سپاسگذارم   ...
28 ارديبهشت 1393

تولدت مبارک عشقم

    بگذار شب به ستارگانش بنازد وقتی ماهش مال من است...     ا مروز روز ولادت حضرت علی (ع)  است من و بابا امروز را به خاطر تولد تو جشن می گیریم تو در این  روز عزیز به دنیا اومدی و روز پدر هم هست بابا خیلی خوشحاله به خاطر وجود تو عزیزم      امروز نهار مهمان من بودین با هم رفتیم رستوران هدیه من به تو و بابای مهربونت      شب هم برایت کیک بریدیم و جشن گرفتیم       سالگیت مبارک      تولدت مبارک     ...
23 ارديبهشت 1393

برای دخترم

دخترکم خدا را شکر می کنم شما را برای من آفرید که در چنین روزی مرا مادر صدا بزنی خدا را شکر که مرا لایق چنین لقب بزرگی دانست تو فرشته ی من شدی امیدوارم که بتوانم بهترینها را برایت به ارمغان بیارم  تمام وجودم   از روز اول که قدم های نازنینت را در وجودم نهادی دلم را لرزاندی ومن دیوانه وار منتظر آمدنت بودم تا اینکه ‍پا   به عرصه   وجود نهادی .... و امروز تو را با تمام وجودم می ستایم که با آمدنت بهترین نام دنیا را به من بخشیدی  ومن با تو طعم زیبای مادری را چشیدم  دخترم ! با تو دانستم که مادر به مانند شمعی ست که برای زنده ماندن شعله اش می سوزد نازنینم بهترین روزهای جوانی...
1 ارديبهشت 1393

مادر

  مادر ‚ من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ‚ زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من .                            روزت مبارک مادر عزیزم       ...
31 فروردين 1393

جنسیت

تاریخ 90/10/18 رفتم برای سونوگرافی پیش خانم دکتر براتی شما 19 هفته و 2 روزه بودید که خانم دکتر گفت جنسیت بچه ؟؟؟ ... دختر وای چه خوب شد از تنهایی در اومدم شدی همدمم  ا ومدم  بیرون به بابا  گفتم مثل همیشه خوشحال شد و گفت هر چی باشه فرقی نمی کنه فقط سالم باشه خدا رو شکر که حالش خوبه  ...
25 فروردين 1393

اولین صدای قلب

مامان بلافاصله از دکتر تهران و زنجان وقت گرفت اول در تاریخ 90/08/07 رفتم تهران دکتر اکبری همه چیز عالی بود و بعد زنجان دکتر مردی در تاریخ 08/30 اولین صدای قلب شما رو شنیدم چه صدای آرامش بخشی بود من در وجودم  موجودی زیبایی حمل می کردم  چقدر قلبت تند تند میزد خدایا شکرت که من را لایق مادر شدن دانستی  
25 فروردين 1393

اولین آزمایش

نازم مامان در تاریخ 90/07/04 اصلا حال نداشت  ساعت 4 زنگ زدم به خاله سهیلا گفتم نمیدونم کجام درد  می کنه حال ندارم گفت برو دکتر ولی قبلش آزمایش بده منم منتظر شدم تا بابا اومد خونه و با هم رفتیم کلینیک فارابی اول دکتر دارو داد بعد برای اطمینان یه آزمایش هم نوشت رفتم آزمایش دادم گفت یک ساعت بعد آماده می شه بابا گفت بریم بگردیم تا جواب آماده بشه  ساعت 20:35 جوابو گرفتم که دکتر گفت مبارکه شما باردارید وای یه ننی   تو راهه. من رفتم  پیش بابا چون با با توی ماشین منتظر من بود گفتم جواب مثبته انگار تمام دنیا رو  به بابا داده بودن خیلی خوشحال بود  ...
25 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دلبر مامان می باشد